آقا محمدباقرآقا محمدباقر، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره
مهنا خانوممهنا خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

طرِه ي مشك ساي تو(علامه كوچولو و خواهرش)

تو چقدر زود بزرگ شدي پسر!

سلام تمام اسباب بازيهايش را وسط پذيرايي پخش كرده و به همه يك شخصيتي داده... هر كدام را كه به دست ميگيرد به جايش حرف ميزند و با اين اوصاف مشغول اجراي نمايش است چند تا از لباسهاي تازه شسته شده را ميخواهم اتو كنم و بهترين جا براي نشستن نزديكترين پريز برق به پسرك است. ارام اتو را به دست ميگيرم و پشت سرش مي نشينم و مشغول ميشوم يك ان بر ميگردد و مرا پشت سرش مي بيند!از جا بلند ميشود(ان هم پسرك تنبل من كه وسط بازي با هيچ بهانه اي نمي شود بلندش كرد) و ميرود ان سو تر روبروي من مينشيند : مامان چرا پشت من نشستي؟معذرت ميخوام من و اقاجون: تو چقدر زود بزرگ شدي پسرم     ...
31 خرداد 1393
1422 16 42 ادامه مطلب

زنگ تفریح1

ازین به بعد که محمد باقر گلم داره کامل چلچلی میکنه تصمیم دارم بعضی از کارهای خنده دار و حرفهای طنز امیزش رو در قالب زنگ تفریح بیارم شاید باعث ادخال سرور در قلب دوستان بشه.... توو مراسم پدر مرحومم !آقای همسر خیلی مراعات میکرد تا محمدباقر بین خانومها و در مجلس زنانه نباشه و یکی از علتهاش گریه و شیون خانمها بود که میگفت تاثیر منفی داره!! ولی خب سرخاک دیگه نمی شد چندان کنترلش کرد...در این بین یه قسمتهایی از یک مداحی رو هم حفظ کرده بود که مدام میخوند: ای پرستو ای مهاجر تا خدا پرواز کن...... القصه مراسم چهلم پدر هم تمام شد ما برگشتیم خونه...دو روز بعد برگشت حوالی عصر من و آقای همسر هر کدام مشغول کاری بودیم و محمدباقر تنهایی یه گوشه ای ...
22 خرداد 1393

اربعين نبودت....

  انشام دوباره بیست بابای گلم! موضوع: (کسی که نیست) -بابای گلم- دیشب زن همسایه به من گفت: یتیم معنای یتیم چیست بابای گلم! من منتظرم عزیزم! حتما" برگرد از این سفر دراز لطفا" برگرد دعوت شده ای به مدرسه،باباجان! یک لحظه فقط بیا و فورا" برگرد   ...
20 خرداد 1393

دوم خردادی دیگر

سلام پسرك شيرين زبانم در روزهاي مانده به سه سالگي باشي يا چون من در دقايق مانده به سي سال هيچ فرقي به حالم ندارد من هنوز كودكم....هنوز غرق در روياهاي به فرجام نرسيده.. .هنوز هم بي قرار اينده و بزرگ شدن ... .تشنه روشناییهای ترسیم نشده....مبهوت تجربه.... وامدار سر پاشدن بعد از زمین خورندهای ناشیانه ام... .مشتاق نوازش پدر پس از گریه های بی حاصل از تمنا و نیاز... .عاشق آغوش همیشه مهربان مادر.... من هنوز کودکم بی قرار آینده...... تفاوت من و تو از جنس رياضي و حساب نيست كه سه را از سي كم كني و بگويي فاصله من و مادرم بيست و هفت سال است !!! نه!فاصله من و تو در صفر بين 3 و 30 مخفي شده تمام تفاوت...
2 خرداد 1393
1